تنظیم بهینه گلوکز خون- انسولین بیمار دیابتی نوع1 بر مبنای مدلهای غیرخطی تأخیردار
نویسندگان
چکیده مقاله:
در دهههای اخیر، تئوری سیستمهای کنترل در بسیاری از موضوعات صنعتی، پزشکی و... مورد استفاده قرار گرفته است. بیماری دیابت یکی از موضوعات جدید و مورد توجه علم کنترل میباشد. برای بیماران دیابتی نوع اول، بهدست آوردن نرخ تزریق مناسب انسولین به صورت اتوماتیک همواره موضوع مورد توجه پزشکان بوده است. هدف از کنترل و درمان دیابت، نگه داشتن گلوکز خون در حد طبیعی در بدن میباشد. در واقع، تعمیم بسیاری از کنترل کننده های رایج برای سیستم های بدون تأخیر به سیستم های تأخیردار امکان پذیر نبوده و محققان در حال بررسی روش های طراحی این کنترل کننده ها برای سیستم های تأخیردار هستند. عموما در بیان رفتارهای سیستم به فرم غیرخطی تأخیری تعداد معادلات دیفرانسیل کاهش یافته، در حالی که روش کنترل آنها به مراتب پیچیدهتر خواهد بود. استفاده از ایده شبه خطی سازی، روشی را جهت یافتن یک حل زیربهینهِ این گونه مسائل ارائه میدهد. در این مقاله طراحی سیستم رگولاتوری گلوکز- انسولین به کمک مدل غیرخطی تأخیری برای بیماری دیابت در نظر گرفته میشود. راهکار کنترل حلقه بسته سیستم، روشی جدید درکنترل بهینه سیستمهای غیرخطی تأخیری موسوم به ESDRE خواهد بود. با استفاده از روش شبهخطیسازی سیستمهای غیرخطی تأخیری و کنترل کننده پیشنهادی، نرخ تزریق بهینه انسولین به عنوان سیگنال کنترلی، برای ردیابی گلوکز مرجع بدست میآید. سپس نتایج شبیه سازی با روش کنترل غیرخطی بر مبنای خطیسازی فیدبک Palumbo مقایسه شده و ردیابی مطلوب گلوکز خون بیمار در ازای نرخ تزریق بهینه انسولین مشاهده میشود. .از مزایای روش پیشنهادی، قابلیت تعمیم آن بر سایر مدلهای غیرخطی با تأخیر در متغیر حالت میباشد.
منابع مشابه
تنظیم بهینه گلوکز خون- انسولین بیمار دیابتی نوع1 بر مبنای مدل های غیرخطی تأخیردار
در دهه های اخیر، تئوری سیستم های کنترل در بسیاری از موضوعات صنعتی، پزشکی و... مورد استفاده قرار گرفته است. بیماری دیابت یکی از موضوعات جدید و مورد توجه علم کنترل می باشد. در واقع برای بیماران دیابتی نوع اول، به دست آوردن نرخ تزریق مناسب انسولین به صورت اتوماتیک همواره موضوع مورد توجه پزشکان بوده است. هدف از کنترل و درمان دیابت، نگه داشتن گلوکز خون در حد طبیعی در بدن می باشد. در حال حاضر، تعمیم ...
تنظیم بهینه گلوکز خون- انسولین بیمار دیابتی نوع۱ بر مبنای مدل های غیرخطی تأخیردار
در دهه های اخیر، تئوری سیستم های کنترل در بسیاری از موضوعات صنعتی، پزشکی و... مورد استفاده قرار گرفته است. بیماری دیابت یکی از موضوعات جدید و مورد توجه علم کنترل می باشد. برای بیماران دیابتی نوع اول، به دست آوردن نرخ تزریق مناسب انسولین به صورت اتوماتیک همواره موضوع مورد توجه پزشکان بوده است. هدف از کنترل و درمان دیابت، نگه داشتن گلوکز خون در حد طبیعی در بدن می باشد. در واقع، تعمیم بسیاری از کن...
متن کاملتاثیر مورفین بر هورمونهای تنظیم کنندهی گلوکز خون (انسولین، کورتیزول و اپی نفرین) در موشهای دیابتی و غیردیابتی
چکیده مقدمه: نقش مورفین در تغییرات گلوکز خون شناخته شده است. این پژوهش با هدف بررسی سازوکارهای هورمونی تاثیر مورفین بر گلوکز خون موشهای دیابتی و غیردیابتی انجام گرفت. مواد و روشها: موشها به دو گروه دیابتی و غیردیابتی، و سپس هر گروه به زیرگروههای 1-کنترل (سالین + سالین)، 2- سالین+ مورفین، و 3- نالوکسان+مورفین تقسیم شدند. نمونههای خون به منظور تعیین گلوکز خون و همچنین آنالیزهای هورمونی(ا...
متن کاملکنترل سطح گلوکز خون در بیمار دیابتی نوع اول براساس مدل غیرخطی مینیمال (برگمن)
بیماری دیابت یکی از جدی ترین، شایع ترین و پرهزینه ترین بیماری های غدد در جهان است که کنترل آن نیازمند تنظیم و کنترل مصنوعی سطح غلظت گلوکز خون می باشد. جدیدترین آمار سازمان سلامت جهانی، افزایش جمعیت بیماران دیابتی بزرگسال را از % 4 (180 میلیون) در سال 2008 به % 4/5 (350 میلیون) در سال 2030 پیش بینی کرده است. در این میان، در حال حاضر کشور ایران حدود 7 میلیون نفر (9/8 درصد) بیمار مبتلا به دیابت دا...
اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملاثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
عنوان ژورنال
دوره 8 شماره 4
صفحات 31- 41
تاریخ انتشار 2015-03
با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.
کلمات کلیدی برای این مقاله ارائه نشده است
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023